دو هفته تا اومدن نفسم
پسر گلم دیروز که شنبه بود با مامان سیما رفتیم بیمارستان واسه ویزیت.یه 2 ساعتی معطل شدیم و بعد رفتیم داخل.دکتر سونوتو دید و قلبتو چک کرد و رفت نشست گفت همه چی خدا رو شکر خوبه.بعد گفت واسه هشتم وقت بدم یا دهم؟اون لحظه قیافه ی مامانت اینجوری شدآخه من انتظار داشتم واسه 15 ام به بعد وقت بده اما دکترت گفت که رشدتو کردی و خدا رو شکر کامل شدی.عزیزم دیگه وقت اومدنتهباورم نمیشه که قراره 2 هفته دیگه ببینمت!یعنی 9 ماه بارداری با اونهمه سختیاش تموم شد و بالاخره میتونم موجودی رو که نه ماه تو دلم بزرگ کردم رو ببینم؟باورم نمیشه یعنی میخوای بیای بیرون و واسه من و بابایی و بقیه شادی و زندگی هدیه بیاری؟خدایا شکرت که این هدیه آسمونی رو به ما دادی ...هزاران بار شکرت.
عشق مامان فقط ازت میخوام این 2 هفته باقیمونده رو شیطونی نکونی و تو دل مامانی بمونیمنم مثل تو بیقرار دیدنتم عسلم اما بهت قول میدم این روزا زود بگذره و زود زود بیای بغل خودم تا تموم عشق و زندگیمو نثارت کنم
راستی امروز رفتم آرایشگاه و موهامو مش کردم آخه میخوام وقتی پسرم دنیا میاد مامانشو خوشگل ببینهالانم رفتم آرایش کردم و خوشتیپ کردم تا بابایی بیاد آخه هنوز نیومده خونه.
گل پسرم همش به این فکر میکنم که چه شکلی هستی؟شکل منی یا بابایی ؟البته شکل هرکدوممون که باشی خوشگلی آخه مامانی و بابایت دوتاشونم خوشگلنیه کم از خودمون تعریف کنم و واسه خودمون نوشابه باز کنم
تو هر شکلی که باشی خوشگلترین پسر دنیایی واسه من و بابات.الهی مامان فدات شه.دوست دارم و منتظرتم شدیییییییییییییییییدا
ای جااااااااااااانم کی شه لبخند نازتو ببینم