هفته ٣٦

خب ديگه پسر گلم كم كم داريم به لحظه هاي پاياني نزديك ميشيم!شنبه هفته ديگه ٣٦ هفتمون تموم ميشه و بعدش تنها سه هفته ديگه تا اومدنت باقي ميمونه البته بايد قول بدي كه پسر خوبي باشي و به موقع دنيا بياي:) اين ماه آخري خيلي همه چيز سخت تر شده اما حالم بهتره چون ميدونم خيلي زود قراره بياي بغلم.اين روزا همش خستم و دلم ميخواد دراز بكشم .شبا كه تا ٤-٥ صبح بيدارم طي روزم اصلا خوابم نميبره اما من دارم ازين فرصتا استفاده ميكنم و كلي مطلب در مورد نيني داري ياد ميگيرم كه وقتي عسلم به دنيا اومد با تمام وجود و اطلاعات كافي بزرگش كنم.البته بقيه هم هستن و تجربه دارن اما اونا هم ممكنه بچه داري يادشون رفته باشه ودوم اينكه علم پيشرفت كرده و اونا تو همون قديم باقي موندن سوم اينكه بچه كه به دنيا مياد بيشتر از هر كسي به خود مادر احتياج داره و اول و آخر اين خود مادره كه بايد مراقب نينيش باشه پس چه بهتر كه قبل اومدنت اطلاعاتم رو به روز كنم كه وقتي اومدي فدات شم ديگه وقت سر خاروندن هم پيدا نميكنم.آخ كه چقدر تو شيطونيو شكممو فشار ميدي الهي مامان فدات شه مراقب خودت باش زود زود مياي بغل خودم پسرم ديگه كم كم دارم دلتنگت ميشم!