هفته 25
امروز دوباره بعد از مدتها اومدم برات بنویسم.قند عسل مامان آخه مامانی تقریبا 2-3 هفتس که خیلی درد داره.کمردرد و لگن درد و گرفتگی ماهیچه پا و ترش کردن های مکرر معده و تنگی نفس فقط یه بخشی از دردایی هست که مامانی داره ازشون لذت میبره.نمیگم تحمل چون همه ی اینها رو به جونم میخرم تا تو سالم و سلامت بیای بغلم.پسرم دیروز با هم رفتیم آکواژیمناستیک بیمارستان صارم و یکم ورزش کردیم.خیلی خوش گذشت یکم بدنم نرم شد اما هنوزم دست و پاهام درد میکنه.هفته ی دیگه باید برم تست گلوکز بدم.راستی دیروز که رفتم اونجا دکترش که ضربان قلب کوچولوتو چک کرد یه نیگا به شکمم انداخت و دست زد گفت نینیت ماشالاه چه تپل مپلهقربونت بشم که حسابی داری اون تو به خودت میرسی و قوی میشی.عزیزم اینم بگم که از الان معلومه خیلی شکمویی چون هر وقت که یه چیزی میخورم کلی خوشحالی میکنی و لگد میزنی.همین الانم که دارم مینویسم چنتا لگد بهم زدی.قربون دست و پای فسقلیت بشه مامان.دوستت دارم پسرم مواظب خودت باش