پایان ماه هشتم وشروع ماه نهم هفته35
گل پسرم فردا که 14 هم ماه میشه ماه هشتم هم دیگه تمومه.همه میگن چشم بهم زدی دیدی چه زود گذشت؟میگم واسه شما آره اما اون سختیهایی که من تو این مدت به جون خریدم و هنوز هم ادامه داره هیچکس درک نکرد.اما بازم میگم همه ی اینا فدای یه تار موتچند روزه تنگی نفسم بیشتر شده.خیلی سخته همش مجبورم دراز بکشم.نمیخوام بگم اما انگار ویارمم برگشته چون کم غذا شدم ولی تا دلت بخواد دوتایی بستنی میخوریم دکتر زمان زایمان رو 15 به بعد گفته ولی اینم بگم مامانی که خیلی ورجه وورجه میکنی تو دلم انگار دیگه توام مثل من خسته شدی میخوای زود بیای بیرون مامانتو بغل کنی.الهی فدات بشم قند عسلم هرچی میگذره بیشتر عاشقت میشم و بیشتر بیقرار...
راستی شنبه با بابایی رفتیم سونوگرافی.دوباره دیدمت عشق من.انقدر معصوم خوابیده بودی که دلم میخواست همون لحظه بیرون میومدی و محکم بغلت میکردم و ماچ بارونت میکردماینم بگم که حسابی داری وزن میگیری شدی 2200 و این دقیقا متناسب سن بارداریمه یعنی نه خیلی تپلی و نه لاغر.اندازه ی اندازه.
شکمم خیلی گنده شده و پر از ترک!فکر کنم نقاش خوبی بشی